وقتی سه نفر می رن کافه نادری و یه نفر بهشون اضافه می شه ... وقتی می ری توالت و کارت که تموم می شه می بینی آب قطع شده .... وقتی تیم ملی کشورت به خاطر اظهارات رئیس جمهور مملکتت از جام جهانی حذف می شه .... وقتی گاهی وقتا از سوراخ سوزن رد نمی شی گاهی وقتا توی نانو تکنولوژی می گنجی .... وقتی گاهی وقتا یاد چیزایی می افتی که نباید بیفتی .... وقتی باید بری یه جای دور ، بهش فکر هم نمی کنی .... وقتی آدم حوصله نداره ...وقتی نمی تونی یک آدمی رو توی کافی شاپ هم تحمل کنی ... وقتی نشستن برای کمرت بده و حتما باید بخوابی ....وقتی می شه با کسی خوابید ولی نمی شه باهاش دو کلمه حرف حساب زد .... می شه : ساده !! ساده !!!! .... تازه فهمیدی تب تند زود عرق می کنه .... تازه فهمیدی که آرمانگرایی ته تهش ختم می شه به آرمان که پسر حرومزاده ت می شه .... چقدر من از اسم آرمان خوشم می آد ..... و چقدر از پدران انسانهای حرومزاده بدم می آد .
وقتی همه چیز زندگیت، مهمتر از همه خودت به حالت تعلیق در می آید... جوری رخوت... جوری No Response !... جوری بی حسی...
... نمی دونم چرا گاهی اینجوریا می شه...
شاد باشی...
اینکه ادم مجبوره کسی رو تحمل کنه وحشتناکه... تحمل کردن یکی از بزرگترین شکنجه های دنیاست.... من از مادران چنین فرزندانی هم بدم میاد...
نرگس ! بازهم غیرتی شدی ؟ ... من که مادران چنین فرزندانی رو دوست دارم :))))
دهههههه دکتر نرگس رو اذیت نکن! حرف حرف نرگسه! اوکی؟؟ :))
....
دهههههه دکتر نرگس رو اذیت نکن! حرف حرف نرگسه! اوکی؟؟ :))
....