خفته بر سیم خاردار ،بیشه ی بنفشه (و گوجه فرنگی)

اینجا سایکو-سوشیو آنالیز بیداد می کند یا می خواهد بکند

خفته بر سیم خاردار ،بیشه ی بنفشه (و گوجه فرنگی)

اینجا سایکو-سوشیو آنالیز بیداد می کند یا می خواهد بکند

زخمها و ترکشها و آدمها

حاتمی کیا حسابی کارگردان نسل جنگه .... چه دوره ی جنگ که اونها رو توی جبهه به تصویر می کشید ... چه بعد از جنگ که اوایل از دوا درمونشون گفت .... و کم کم پای عشق و زن رو به زندگی اون نسل باز کرد .... ((عروس خانوم !تو باختی من تو رو زودتر دیدم )) .... نقش عشقی که توی از کرخه تا راین جرقه زد و توی خاکستر سبز شد خیلی .... عشق به مینو توی برج مینو و اون فاطمه ی آژانس شیشه ای ...... که بیشتر از عشق کم کم پررنگ شدن شخصیتی جدید در داستانهای حاتمی کیا بود .... شخصیت ((زن)) .... از فاطمه شروع شد ... نرگس اینو خیلی دوست داشت ؟ که :((فاطمه!فاطمه!فاطمه! تو خلاصه ترین پیغام رو فرستادی ..)) ...و به نام پدر از یک رزمنده ی دیگه می گه ...از یه نوع دیگه .... مهندسه .... پولدار نیست .... ولی اونقدرا هم شریف نیست که هرچی بهش می دن قانع باشه .... توی پاچه ی موسسه ی قرض الحسنه ای که می خواد پولشو بخوره هم می کنه .... از طرفی خانواده ش هستن ... دختر دانشجوی باستان شناسی .... و این خانواده توی همین سالها درگیر یه مشکلی می شن .... فیلم به نام پدر ترکشی از ترکشهای جنگه که حاتمی کیا خیلی جامع و بی طرف مطالعه ش کرده ....شاید این فیلم به عنوان یکی از فیلمهای نقطه ی عطف تفکر حاتمی کیا مطرح شه در آینده ... احتمالا حاتمی کیا خیلی از دوستان رو رنجونده .... ولی از موضوع که بگذریم کل فیلم as a film چیز خاصی نبود ..... قابل مقایسه با آژانس شیشه ای مثلا نبود ....

امروز به نام پدر رو دیدم ....

نظرات 8 + ارسال نظر
نرگس دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 07:25 ب.ظ

آخ آره... فاطمه فاطمه فاطمه....
این پرویز پرستویی استاده تو گفتن این اسم و حاتمی کیا هم که چه جمله گذاشته ادامه این فاطمه...فاطمه فاطمه... تا فردا میگم :))
با وجود اینها فکر نمیکنم بشه گفت ارزش دیدن رو نداره...یعنی حتی اگه به پای آژآنس شیشه ای نرسه اما حتما حتما از خیلی فیلمهای دیگه بهتره...
راستی دکتر مجید مجیدی فیلم نداره امسال؟؟؟؟ اگرچه من به شدت با سینمای مجیدی چپم اما خب بید مجنونش رو از باقی فیلمهاش جدا میکنم...و یه ذره بچه های آسمانش رو....

گلی دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:02 ب.ظ

چقدر دوست دارم یه روز پرویز پرستویی بیا صدام کنه..فقط یه بار.

سارا دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 08:56 ب.ظ

من نقدشو خوندم... حاتمی کیا کارگردان خوبیه... کارش بگیر و نگیر نداره... می شه روش حساب کرد...
پرویز پرستویی هم هنرپیشه فوق العاده ایه... گرچه که نمی تونم ادعا کنم خیلی ازش فیلم دیدم... حتی بعضی وقتا نقشی رو که بازی می کنه دوست ندارم... ولی تا حالا ندیدم که تو کارش غرق نشه یا کم بذاره...

اگر دستت رسید فیلم «تبر» رو ببین... من کتابش رو خوندم... خیلی جالبه... وقتی شنیدم امنسال فیلمش اومده جشنواره خیلی تعجب کردم...

شاد باشی...

پی نوشت: گلی! اینی که گفتی آخرش بود! :)))

مریم دوشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 09:21 ب.ظ

شیدا رو کی ساخته بود؟ همون که لیلا حاتمی بازی می کرد با پارسا .. آخ ...

سورنا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 10:04 ق.ظ

شیدا رو کمال تبریزی ساخته بود فکر کنم .... این پارسا پیروزفر هم اینقدر فیلم آشغال بازی کرد که استعدادش خیلی رو نشد .... مهمان مامان رو یادتونه؟ شاهکار بود توش .

نرگس سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:38 ب.ظ

شدیدا با با مهمان مامان و بازی پارسا موافقم و یه جای دیگه... صحنه پایانی دختران انتظار رو هم من خیلی دوست دارم با بازی پارسا...ولی کلا خیلی ازش خوشم نمیاد... میگم امروز تشریف نمیبرید سینما احیانا؟؟؟؟!!!!!

سورنا سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 04:22 ب.ظ

امروز جای شما خالی یه سانس رفتیم دوتا دیگه م بدهکاریم که آن شائ الله سینما آستارا پذیرای ما خواهد بود ...

مریم سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 06:03 ب.ظ

واااای نمی دونین این پارسا چقدر خوبه. یه بار اومده بود برای اشک سرما دانشکده ی ما! رفتارش، حرف زدنش، لباس پوشیدنش خیلی با شخصیت می زد.
می دونستین نقاشی خونده هنرهای زیبا؟ چیزی که اند ایده آل من بود این یه زمانی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد