خفته بر سیم خاردار ،بیشه ی بنفشه (و گوجه فرنگی)

اینجا سایکو-سوشیو آنالیز بیداد می کند یا می خواهد بکند

خفته بر سیم خاردار ،بیشه ی بنفشه (و گوجه فرنگی)

اینجا سایکو-سوشیو آنالیز بیداد می کند یا می خواهد بکند

تف (به ضم اول )

شهید را کرده اند دستاویز خودشان ... و مثل همه کار که لوث می کنند ...مثل همه کار که اینقدر دستمالی می کنند که حالت بهم می خورد بازهم ....

آقای مهرورزی وقتی شهردار شد خواست توی میدانهای شهر شهید خاک کند .... حالا رئیس جمهور شده می خواهد همه جای ایران این کار را بکند ....

اینها اصلا مهم نیست ...خودم هم می دونم مهم نیست .... اون چیزی که منفجرم می کنه یاد همه ی تحقیرهایی ه که دانشجو رو می کنن ...دانشگاه رو می کنن .... یاد همه ی کتکهایی ه که خوردیم یا دیدیم که خوردند .... مداح بیسواد گه می خوره پاشو توی دانشگاه می ذاره ... مگه مهدیه ندارن؟ مگه مداح با سواد نداریم ؟ ....

رییس دانشگاه شریف رو کتک زدند .... همون کاری که دانشگاه تهرانی نتونستن با استاد آخوند رییس فلان فلان بکنند ....

من با کتک موافقم .... هر چی خوردی به اولین مخالفی که رسیدی بزن ...مث سگ بزن .... ای کاش دانشجو بودم !

نظرات 9 + ارسال نظر
یه دانشجو سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:19 ب.ظ

آره...آره...تف(به ضم اول)...به جای شهید شهادت رو خاک کردن....

سارا سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:10 ب.ظ

من آخرای کتک خوردن های نسل دانشجو رسیدم دانشگاه... ولی همان چیزهایی که دیدم برایم کافی بود تا همه عمر دماغم لای کتاب گیر کند و از سیاست مثل نجاست گریزان باشم...

مقایسه تهران و شریف درست نبود... از یه جنس نبود... به علاوه، فنی ها سعی خودشون رو کردن... تو که روز تودیع نبودی... بودی؟ (برو به همقطار های خودت توی اون ساختمون بالا نشین سبز رنگ بگو... مرفه!!!)

ولی این خبر دفن شهدا شوکه کننده بود... فرض کن اومدی خونه و می خوای با آب و تاب تعریف کنی که چه جشنی بود، خانواده می پرسن: امروز تو دانشگاه شما هم شهید آوردن برای خاک کردن؟...

نرگس سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:13 ب.ظ

نه که بهشت زهرا دیگه قطعه شهداش جا نداره...واسه همینه... اونی که شهید شد و رفت اگه میدونست جونش رو داره بابت چی از دست میده... واقعا حرمت شهادت چی میشه؟؟؟

سورنا چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:42 ق.ظ

به سارا :من روز تودیع بودم و دنبال جمعیت و دنبال حاج آقا دویدم که اگه شد یه چیزی بهش بزنم مشتی ،لگدی ....ولی نشد .... اونجا تیم دفاع از حاج آقا قوی ظاهر شد .... اما حالا یه چیزی .... من یه چیزی در مورد رئیس شریف شنیدم ...که چه آدم مثبتی یه و از اون مسلمونای شریف و البته محافظه کاره ... و بده آدمی به خاطر محافظه کاری کتک بخوره .... آدم رذل رو می شه زد که اونم جای حرف داره ...ولی آدم محافظه کار خقش نیست ... باز سیاست اومد رو و آدم به خر نزدیک شد .... :)

علیرض چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 07:50 ب.ظ

بر اساس آخرین اطلاعات٬ قضیه صدمه یا سکته!! رییس شریف درست نیست. داستان این بوده که دکتر سهراب پور به دنبال هیاهو و مختصری مشت و مال٬ توسط پزشک مستقر در دانشگاه شریف(من نمیدونستم شریف هم پزشک مقیم داره!) معاینه میشه و چون مایلد هایپرتنشن داشته ازش ( بصورت سفارشی) نوار قلب میگیرن(چه تجهیزات پزشکی ی داره اورژانس شریف!!!) . همون موقعی که لیدهای الکترو بهش وصل بوده ۲-۳ تا خبرنگار سر میرسن و یا یه مقدار شیطنت برای تقبیح اعتراضات٬ قضیه بزرگنمایی میشه. داستان بیمارستان مهراد(که خبرش در ایسنا اومده) هم در حد مراجعه سرپایی بوده که در همون چند دقیقه!! وزیر علوم طی عیادتی٬ مطالبی رو که مدتها بوده میخواسته بگه میگه.

مریم چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 08:08 ب.ظ

من به نوبه ی خودم ! صحت خبر زیر رو تایید می کنم!

مریم پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 10:02 ق.ظ

در ضمن ... من حاضرم جامو بدم به تو. فکر استفاده های بهتری بلدی بکنی ازش ..

پیمان غدیرخمی یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 10:14 ب.ظ

بسم الرب الشهدا
از لحن پر ادبتان مشخص است آدم فرهیخته ای هستید (!)
حیف که افکار شما در تار افلاطونه وارسطو گیر است بد جور واینترنت هم هنوز آنقدر ارزان نیست که بتوان با شما بحث کرد تا توجیه شوید
ولی یک توصیه دارم برادرانه جهان را صرفا به چشم عقل ننگرید که کجا تواند رسد این مرغ سنگکین بال ؟


اگر کاری داشتید پی ام بزنید

یا حق

یاعلی شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:39 ق.ظ

سلام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد