ای کاش در کوچه های خاکی وجود تابلوهای خاک گرفته ای هم که هست نبود ....
ای کاش می شد کمی ،فقط کمی از قاصدک آمار راه را گرفت و به بن بست ره نجست ....
ای کاش شانس همیشه بود و اگر بود دیگر شانس نبود ...ای کاش شانس قانون بود !
ای کاش می شد کودکی دو ساله بنشیند پای ماشین تایپ و بکوبد و بکوبد و هی بکوبد و سر آخر مقاله ای عمیق درباب مفاهیم پیچیده ی کیهان شناسی صادر کند ....
ای کاش این سال ۸۴ هیچ وقت تمام نمی شد .... که احساس پیری می آید چون خیلی سال پرماجرایی بود ...
اینهم دعای پایان سال ... خوب بید؟
سلام
خوبی بابا زیر دیپلم حرف بزن ما هم بفهمیم این عنوان وبلاگت یعنی چی؟
احساس پیری؟ نه ه ه ه ه ه ه
تبریک سال نو هم کار هجویه؟؟؟
اگه از قاصدک آمار راهو بگیریم دیگه انگیزه ای برای کنجکاوی نمی مونه شاید!
سال نو مبارک!
سلام .. عیذت مبارک باشه آقا .. خواستم بگم که این کئدکی فلان با این شرایطی که گفتی احتمال رخدادش یکه.. این یه مساله معروفه تا احتمال .. اما تا اون موقع بزرگ شده .. بل مرده